بی آنکه بخواهم تظاهرکنم باید بگویم پروفسور لیدن براک مرد

خوبی بود،ولی هرچه زمان می گذشت بیشتربه صورت یک آدم

غیرمعمولی درمی آمد.اواستاد دانشگاه یوهانیوم بود وهرگاه که از

حالت معمولی اش خارج میشد مقاله ها و نوشته های علمی خود

را در زمینه ی معدن شناسی فراهم می کرد.متاسفانه عموی من

نمی توانست به خوبی اشخاص دیگرحرف بزند.زمانی که مقاله

هایش را برای حاضرین می خواند یا سخنرانی می کرد،اغلب

به طورناگهانی زبانش به لکنت می افتاد و آن وقت برای اینکه

کلمه ی مخصوصی را ادا کند دچار زحمت میشد و دهانش طوری

بازمی ماند که انگار می خواهد برای موضوع مهمی سوگند بخورد.

خیلی ها به این نقطه ضعف عمویم پی برده بودند.دانشجوها و

شاگردانش هم به دنبال فرصتی بودند که این دست پاچه شدن

وازجا دررفتن را دراوببینند و دسته جمعی به خنده بیافتند،

ولی خب همه می دانند که این کار پسندیده ای نیست،حتی

اگر در کشورآلمان و شهر هامبورگ باشد.

 

 

بخشی از کتاب سفر به مرکز زمین

نویسنده : ژول ورن


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Richard شخصی به ظاهر انسان لبیک؛ طراحی فرهنگی مذهبی Raymond ویدیوتوب نقد و بررسی در این وبلاگ با متد روز نسیم لر - بروزترین های لری طراحی دکوراسیون داخلی نقد و بررسی لوازم خانگی